آزادی حسنی مبارک، دیکتار مخلوع مصر از زندان، خبر عجیبی است که متاسفانه اتفاق افتاده، و جز حرکت در مسیر نابودی تدریجی آثار انقلاب مردم مصر و بازگشت به روال سابق، هیچ انگیزه دیگری نمی تواند پشتوانه آن باشد...
روال آزادی:
1. این اولین قدم مهم است. در یک روال منظم و کاملا حساب شده فرزندان دیکتاتور مصر، «علاء» و «جمال» از زندان آزاد می شوند. دادگاه اعلام می کند که دوران بازداشت آنها سپری شده است و آنها آزادند. البته به شرطی که محل اقامتشان مشخص باشد و در پرونده دیگری تحت تعقیب نباشند. به هر حال فرزندان مبارک، که در دوران حکومت پدر، مسولیت های ریز و درشتی داشته اند، و البته در کشتار مردم انقلابی مصر هم نقشی پر رنگ ایفا کرده اند، به همین راحتی آزاد می شوند تا نقشه حساب شده تخریب آثار قیام مردمی کلید بخورد.
2. در قدم بعدی دادگاهی در قاهره برگزار می شود، و مبارک را از اتهامات درآمدهای غیر قانونی و کشتار معترضان انقلاب مصر تبرئه می کند. جالب است که مبارک، قبل از این دادگاه، در محکمه دیگری به حبس ابد محکوم شده است! به هر حال بعد از تبرئه مبارک، زمزمه های آزادی وی به گوش می رسد.
3. بالاخره با طرح مقامات مصری و کودتاگرانی که انقلاب را از چنگ مردم مصر درآورده و رئیس جمهوری که با رای قانونی مردم سر کار بوده را برکنار کرده اند، و با نقشه ای حساب شده مبارک آزاد می شود. به این ترتیب که مراحل اداری آزادی مبارک کم و بیش از طریق رسانه ها اعلام می شود و بالاخره پس از طی مدت کوتاهی که از شدت تنش های ایجاد شده در جامعه کاسته می شود، حسنی مبارک از زندان آزاد شده و به وسیله بالگرد به محل اقامت اجباری خود در بیمارستان المعادی منتقل می شود.
توطئه و فریب:
می گویند مبارک در حصر خانگی است. می گویند هنوز اتهامات دیگری وجود دارد که دادگاه به آنها رسیدگی نکرده است، از جمله رشوه گیری در کاخ ریاست جمهوری مصر. می گویند آزادی مبارک موقتی است. می گویند نظامی ها طرفدار مردم اند. می گویند محمد مرسی، رئیس جمهور مخلوع مصر قصد داشته کشور را به نفع حزب مطبوعش، یعنی اخوان، مصادره کند، و می گویند این حرکت کودتا گونه انقلاب مردم را نجات داده است. خیلی چیزهای دیگر هم گفته می شود، اما چه کسی است که نداند همه حرف ها، بهانه هایی واهی است که خشم مردم انقلابی مصر را از شنیدن خبر آزادی مبارک فرو نشاند؟ مبارک به همین راحتی آزاد می شود. و بعضی توقع دارند مردمی که عزیزانشان را در راه انقلاب از دست داده اند، و مهمتر از آن، برای خدا قیام کرده اند، به این حرفها راضی شوند و انقلابشان را بسپارند به دست نظامی های پیر و فرتوتی که حلقه به گوش غرب و دلبسته رژیم سابقند!
نقش کج سلیقگی های مرسی:
وقتی قیام مردمی در مصر آغاز شد، آمار شهدای مصری که برای رسیدن به استقلال و آزادی قیام کرده بودن روز به روز بیشتر می شد، و زیاد شدن آمار شهدا، نشان می داد که دستان حسنی مبارک، دیکتاتور مصر، هر چه بیشتر به خون مردم آغشته می شود. بالاخره مردم پیروز می شوند و مبارک سقوط می کند. تفاله های رژیم مبارک اما هنوز بر سر کارند. نظامی های پیر و وابسته ای که جز قدرت به چیز دیگری نمی اندیشند. آنها تصور می کنند با برگزاری انتخابات می توانند ذره ذره به قدرت باز گردند. انتخابات مصر تقریبا دو قطبی می شود. از یک طرف حزب انقلابی اخوان المسلمین، و از طرف دیگر کاندیدایی که مورد حمایت آمریکا و غرب است. بعد از شمارش آرا، محمد مرسی به ریاست جمهوری می رسد. تا اینجای کار همه چیز به نفع انقلاب و مردم مصر است. حتی قانون اساسی جدید هم به تصویب می رسد. اما در این بین، کج سلیقگی ها و کوتاهی های مرسی، دوامی به خوشحالی مصری ها نمی دهد. مرسی از یک طرف در مقابل خواسته انقلابی ها بد عمل می کند، و در مقابل خروش مردمی و خواسته مردم برای لغو پیمان های ننگ آلودی مانند کمپ دیوید محافظه کارانه برخورد می کند و از طرف دیگر تمایلات حزبی اش برای ماندن به قدرت انتقادات زیادی را بوجود می آورد. رفتار محمد مرسی، با همه نکات مثبتی که دارد، به هیچ وجه شبیه به یک رئیس جمهور انقلابی با مدیریتی قوی نیست. بالاخره کم کاری ها و توطئه ها و ساده لوحی ها دست به دست هم می دهند و رئیس جمهور جدید مصر را سرنگون می کنند. دولت موقت تشکیل می شود. مردم اما کوتاه نمی آیند. آنها از مرسی رضایت کامل ندارند، اما به نبودش هم راضی نیستند. هرچه باشد مرسی با انتخابات بر سر کار آمده و اگر در مقابل آمریکا و اسرائیل برش کافی را ندارد، حداقل سرسپرده هم نیست. مقامات، رهبران اخوان المسلمین را یکی پس از دیگری بازداشت می کنند. نارضایتی مردم به اوج می رسد. دولت موقت، نظامیان و ارتش مردم را به خاک و خون می کشند، به خیال اینکه به زور اسلحه می شود آنها را ساکت کرد. اما غافلند از اینکه اگر کار قرار بود با اسلحه پیش برود، هیچ وقت مبارک سقوط نمی کرد...
در هر صورت اکنون حسنی مبارک از زندان آزاد شده است، و این یک پیام بزرگ است؛ بازگشت به عقب. مردم منطقه، علی الخصوص کشورهایی که بیداری اسلامی در آنها اتفاق افتاده، و بویژه بحرین، به دقت حوادث مصر را زیر نظر دارند. آنها امیدوارند. امیدوارند انقلاب مردم مصر به ثمر بنشیند. امیدوارند دموکراسی در کشور اهرام ثلاثه حاکم شود. خدا کند امیدشان نا امید نشود، تا امواج خروشان بیداری همچنان در تلاطم باشد...
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 28,دسامبر,2024